۵ نوع تعصب فکری که روی عملکرد معاملاتی شما مؤثر هستند
فهرست محتوا
۵ نوع تعصب فکری که روی عملکرد معاملاتی شما مؤثر هستند
مقدمه:
بازارهای مالی تصویری است که رفتار و احساسات انسانها آن را ترسیم میکند.
یک معاملهگر ابتدا حتما باید بداند که مغز او چطور کار میکند تا بتواند راههای کنار آمدن با احساسات خودش را پیدا کند و مخصوصا، بر سوگیریهای ذهنی خودش هم مسلط شود.
در این مقاله در مورد سوگیریها و تعصبهای شناختی متداولی که معاملهگران با آنها درگیر میشوند و همچنین راه حل آنها صحبت میکنیم.
۱) لنگر انداختن
این نوع تعصب در بین انسانها بسیار متداول است. منظور از این نوع تعصب این است که انسانها معمولا به هنگام تصمیمگیری، روی اولین اطلاعاتی که بدست میآورند یا به آنها داده میشود، خیلی تکیه میکنند (لنگر میاندازند).
مثالی از این نوع تعصب در دنیای معاملهگری:
یک معاملهگر اخبار مربوط به یورو را میخواند و میبیند همه از نزولی بودن ارزش این ارز صحبت میکنند.
بعد وقتی جفتارز EURUSD را تحلیل میکند، متوجه میشود که استراتژی او سیگنال خرید میدهد.
در چنین سناریویی، فرد معاملهگر به احتمال بسیار زیاد، از ورود به معامله خرید روی EURUSD خودداری میکند یا حتی سعی میکند براساس اولین اطلاعاتی که در مورد این جفتارز خوانده، دلایلی برای ورود به معامله فروش پیدا کند.
در نهایت این فرد از استراتژی معاملاتی خود پیروی نمیکند، چون وزن بیشتری برای اولین اطلاعاتی که در مورد این جفتارز دریافت کرده (خبر نزولی بودن یورو)، قائل بوده است. در صورتیکه اگر در ابتدا خودش نمودار EURUSD را تحلیل میکرد و بعد اخبار مربوط به آن را میخواند، وارد معامله خرید میشد.
چگونه میتوانیم به این سوگیری فکری (لنگر انداختن) غلبه کنیم؟
- وقتی این اتفاق میافتد، در همان لحظه نسبت به آن آگاه باشید. وقتی این آگاهی را داشته باشیم، میتوانیم برای اطلاعات اولیه و ثانویهای که بدست میآوریم، وزن یکسانی قائل شویم. در این صورت، خیلی راحتتر میتوانیم با توجه به اطلاعاتی که در اختیار داریم، تصمیمگیری کنیم.
- یک فرایند کاملا صلب و محکم برای ورود به معامله، با یک برنامه کاملا تعریف شده برای خروج از معامله و حد ضرر داشته باشید. اگر معاملهگر یک استراتژی کاملا تعریف شده برای ورود به معامله داشته باشد، برای هر معامله حد ضرر تعیین میکند و هرگز آن را تغییر نمیدهد. همچنین برنامهای برای خروج از معامله دارد که هیچگونه شک و تردیدی برای او باقی نمیگذارد. این معاملهگر کاملا آماده است و بعلاوه یک سیستم معاملاتی دارد که اجازه نمیدهد احساسات او، مانع دستیابی او به بهترین نتایج معاملاتی شوند. او بقدری از استراتژی خودش آگاه است که تحت تأثیر اطلاعات بیرونی قرار نمیگیرد.
۲) زیانگریزی
مردم ضرر نکردن را به سود کردن ترجیح میدهند.
به همین دلیل، معاملهگران تمایل دارند معاملات منفی خود را همچنان باز نگه دارند، چون نمیخواهند درد و رنجی که با ضرر کردن همراه است را تجربه کنند. آنها امیدوار هستند که اگر اقدامی نکنند (از معامله با ضرر کوچکی خارج نشوند)، بالاخره این معاملات با سود بسته خواهند شد.
مثال: اگر معاملهگری در یک معامله ۵۰۰ دلار سود کرده باشد، و الان در معامله دیگری به اندازه ۱۰۰ دلار در ضرر باشد، تأثیر منفی این ضرر ۱۰۰ دلاری بر لذت حاصل از آن سود ۵۰۰ دلاری غلبه میکند. بنابراین، این فرد ممکن است این معامله منفی را به امید اینکه با سود از آن خارج شود، همچنان باز نگه دارد، صرفا به این خاطر که از درد و ناراحتی ناشی از یک معامله منفی و زیانآور اجتناب کند.
چگونه میتوانیم به سوگیری از نوع زیانگریزی غلبه کنیم؟
- داشتن یک برنامه برای مدیریت ریسک. وقتی معاملهگر دیسیپلین و تجربه کافی داشته باشد، میداند که یک معامله منفی به معنای از دست دادن کل حساب معاملاتی نیست، بنابراین به هنگام تصمیمگیری تحت تأثیر احساسات قرار نمیگیرد.
- خودتان را از نتیجه معاملات جدا کنید. تلاش برای کنترل کردن چیزهایی که در توان شما نیست، منجر به اضطراب و دلسردی میشود. وقتی متوجه شوید که برای سودآوری فقط باید خودتان را کنترل کنید، دیگر عملکرد معاملاتی خود را براساس نتایج قضاوت نمیکنید. این دیدگاه باعث میشود از حجم بزرگی از نگرانیها و ناراحتیها خلاص شوید.
- به تصویر بزرگتر نگاه کنید. ژورنال معاملاتی خود را نگاه کنید و حالا آن یک معامله منفی را در بین سایر معاملات ببینید. این یک معامله چقدر روی عملکرد و نتایج شما تأثیرگذار است؟ وقتی آن معامله منفی را در کنار معاملات گذشته خود قرار دهید، تأثیری که آن ضرر روی حساب شما دارد را از زاویه متفاوتی میبینید. این کار باعث میشود بتوانید احساسات خود را کنترل کنید و هوشمندانهتر تصمیم بگیرید.
۳) گذشتهنگری
مردم وقتی به حوادث و رویدادهای گذشته نگاه میکنند، فکر میکنند به راحتی میتوانستند وقوع آنها را پیشبینی کنند، حتی اگر قبل از وقوع آن اتفاقات، واقعا هیچ نشانهای برای پیشبینی وجود نداشته باشد.
مثال: وقتی یک الگوی پرایساکشنی را در گذشته بازار بررسی میکنید به نظر میرسد خیلی عالی جواب میدهد. اما وقتی همان الگو در لحظه حال شکل میگیرد، احتمالا در شناسایی و معامله کردن با آن مشکل خواهید داشت.
وقتی گذشته بازار را بررسی میکنید، چیزهایی را میبینید که قبلا اتفاق افتاده و از نتایج آنها اطلاع دارید. همین اطلاع داشتن از نتایج، به شدت روی قضاوت شما از چیزی که مشغول امتحان و بررسی آن هستید، تأثیر میگذارد.
مثال دیگری خارج از بازار: زمانی که یک مشکل یا مسئله سختی در زندگی شما پیش میآید و آن را حل میکنید. سپس وقتی به گذشته نگاه میکنید، شاید به نظر برسد بیش از اندازه برای حل آن مشکل زحمت کشیدهاید. حالا که آن مشکل حل شده، همه چیز خیلی راحت به نظر میرسد. یعنی اعتماد به نفسی که از حل آن مشکل بدست آوردهاید، قضاوت فعلی شما نسبت به آن وضعیت را مخدوش میکند.قبل از بررسی روش غلبه بر گذشته نگری سوالی مطرح می شود.آیا بک تست گرفتن از یک الگو یا سیستم بی فایده است؟جواب : خیر، اگر بکتست گیری بدون قضاوت و دقیقا براساس الگو یا چک لیست انجام شود نه براساس میل شخصی و انتخابی، می تواند بسیار مفید باشد.
چگونه بر گذشتهنگری غلبه کنیم؟
این نوع سوگیری، از دو جهت روی قضاوت ما تأثیرگذار است:
۱) وقتی میخواهیم گذشته بازار و ستاپهای معاملاتی موفق را بررسی کنیم (backtest).
۲) وقتی سود و ضررهای معاملات گذشته را در ژورنال معاملاتی مرور میکنیم.
راه حل:
ستاپهای معاملاتی موفق و ناموفق را در دو گام بررسی کنید:
۱) در لحظه ورود به معامله (دادههای قیمتی بعد از لحظه ورود به معامله را حذف کنید).
۲) وقتی معامله بسته میشود.
برای بررسی گذشته بازار (backtest):
دو تصویر از موقعیت مورد نظر خود ذخیره کنید و مرتبا آنها را مرور کنید.
بدون دیدن تصویر «آینده»، میتوانید بدون هیچ ذهنیتی و مثل اینکه آن موقعیت در همین لحظه در حال شکلگیری است، تصمیمگیری کنید. به این روش، مهارت تشخیص الگوهای خود را تقویت میکنید.
برای تحلیل سود/ضرر:
وقتی وارد یک معامله میشوید، یک تصویر از آن بگیرید و موقع خروج نیز تصویر دیگری از معامله ذخیره کنید. به این طریق، میتوانید دقیقا بررسی کنید که قبل از ورود به معامله چه اتفاقاتی رخ داده، چه دلایلی برای انجام آن معامله داشتهاید و بطور کلی میتوانید عملکرد خودتان را بهبود بخشید.
۴) تائید گرفتن
به دنبال اطلاعاتی هستیم که فکر و نظر اولیه ما را تائید کند و نسبت به سایر اطلاعات و دیدگاهها توجهی نداریم.
این نوع سوگیری و تعصب باعث میشود شخص در ذهن خود یک فیلتر ایجاد کند که وظیفه آن بیتوجهی به اطلاعات و دادههایی است که برخلاف نظر و عقیده آن شخص هستند.
مثال: اگر معاملهگری روی جفتارز EURUSD وارد معامله خرید شده باشد، بیشتر تمایل دارد دلایلی را جستجو کند که همسو با معامله او باشند.
این حالت معمولا زمانی اتفاق میافتد که فرد معاملهگر، با ایده معاملاتی خودش ازدواج میکند. او روی نمودار به دنبال دلایل و توجیهاتی میگردد که معامله او را تائید کنند. به عبارتی دیگر، او دیگر نمودار را برمبنای استراتژی خود تحلیل نمیکند، بلکه در نمودار به دنبال چیزی میگردد که احساسات او را تائید کند. این کار باعث میشود استراتژی معاملاتی خود را نادیده بگیرد و همچنین نسبت به اطلاعاتی که برخلاف ایده معاملاتی او هستند، بیاعتنا باشد.
طرز فکر ما میتواند در عین حال بهترین دوست ما یا بدترین دشمن ما باشد.
این نوع تعصب و سوگیری، خارج از بازار و در سایر جنبههای زندگی ما هم اتفاق میافتد. اصلا بخشی از ذات ما انسانها است. وقتی به چیزی باور داریم، فکر میکنیم تمام اطلاعات موجود، تائیدکننده آن باور ما هستند. اگر با اطلاعاتی مواجه شویم که برخلاف باورهای ما باشد، ممکن است عصبانی شویم و راهی برای خلاص شدن از آن اطلاعات پیدا کنیم. مغز ما آن دسته از اطلاعات را بیهوده تلقی میکند و آنها را ذخیره نمیکند. و به این طریق، طرز فکر ما روی رفتار ما اثر میگذارد.
چطور میتوانیم بر سوگیری از نوع تائید گرفتن غلبه کنیم؟
چطور میتوانیم نسبت به ایدههای معاملاتی خود تعصب نداشته باشیم و با آنها ازدواج نکنیم؟
برای اینکه به راه حلی برسیم، در ابتدا باید ببینیم چرا معاملهگران نسبت به ایدههای معاملاتی خود متعصب میشوند. برای این منظور، یک نمونه مطالعاتی را بررسی میکنیم:
آزمایشی انجام گرفته بود که در آن افرادی شرکت داشتند که در مسابقات اسبدوانی شرطبندی میکردند. در این آزمایش از این افراد خواسته شد که پیش از اینکه روی اسبی شرطبندی کنند، احتمال بعضی از نتایج را پیشبینی کنند. سپس باید روی یک اسب واقعا شرطبندی میکردند. پس از اینکه شرطبندی را انجام دادند، مجددا از آنها پرسیده شد که نسبت به نتیجه مسابقه چقدر مطمئن هستند.
یافتههای این آزمایش کاملا واضح بود. این افراد پس از انجام شرطبندی، نسبت به تصمیم خود خیلی مطمئنتر بودند و معتقد بودند که شرطبندی درستی انجام دادهاند، اگرچه پس از انجام شرطبندی، هیچ تغییری در شرایط ایجاد نشده بود.
چه اتفاقی افتاد که این افراد پس از اینکه پول خود را وسط گذاشتند و شرطبندی کردند، تا این حد نسبت به نظر و عقیده خود پافشاری داشتند؟
در اینجا یک پدیده روانشناسی وجود دارد تحت عنوان «ناهماهنگی شناختی». ما انسانها دوست داریم در زندگی ما نظم و هماهنگی وجود داشته باشد. اگر چیزی مطابق برنامه پیش نرود، آن را اصلاح میکنیم و راه حلی پیدا میکنیم که دوباره نظم و هماهنگی را برقرار کنیم. ناهمانگی شناختی عبارت است از «احساس ناخوشایندی که از باور همزمان به دو چیز متناقض نشأت میگیرد».
این افراد روی یک نتیجه خاص شرطبندی میکنند و برای اینکه به وضعیت هماهنگی برسند، ذهن آنها کاری میکند که باور کنند تصمیم درستی گرفتهاند. اگر قرار بود از همان ابتدا به تصمیم خود شک کنند، استرس زیادی را تجربه میکردند و ما معمولا هر کاری انجام میدهیم که از تردید و استرس اجتناب کنیم. اگر رفتار و عملکرد غلطی در بازار دارید. برای غلبه بر این نوع تعصب، فقط باید عادتهای مثبتی در خودتان ایجاد کنید.
۵) دنبالهرو جمع شدن
تمایل انسانها به انطباق و به جمعیت پیوستن. چون دیگران بعضی کارها را انجام میدهند، شما هم انجام دهید.
مثال: معاملهگری روی جفتارز EURUSD وارد معامله خرید میشود، اما نه براساس استراتژی خودش، بلکه به این خاطر که دو نفر از دوستانش معامله خرید انجام دادهاند.
در نتیجه این فرد به استراتژی خودش بیتوجهی میکند تا به تمایل خودش به دنبالهرو جمع بودن پاسخ داده باشد.
چگونه میتوانیم به تمایل به دنبالهروی و تقلید از جمع غلبه کنیم؟
- به هنگام معامله کردن، هرگز به اخبار و نظرات دیگران گوش ندهید. از این نظرات صرفا در زمان تحقیق و تمرین استفاده کنید.
- یک استراتژی کاملا شخصی برای خودتان طراحی کنید که به آن اطمینان داشته باشید.
- موقعیتهایی را معامله کنید که برای آنها از قبل آماده شدهاید. باقی اطلاعات اضافی فقط باعث تحریک احساسات شما میشوند و در نتیجه تصمیمگیری شما را مختل میکنند. بنابراین در هنگام معامله کردن اجازه ندهید نظرات دیگران یا اطلاعات اضافی دیگر شما را تحتتأثیر قرار دهند.
- اعتماد به نفس و طرز فکر انتقادی را در خودتان تقویت کنید.
جامعه به ما یاد داده که همیشه دنبالهرو جمع باشیم و هیچوقت درباره «قوانین» سؤال نپرسیم. چنین ذهنیتی باعث میشود به مرور دیگر از هیچ چیز انتقاد نکنیم یا هیچ چیزی را زیر سؤال نبریم و در نتیجه قوه تفکر انتقادی ما ضعیف و ضعیفتر میشود.
اگر از حبابی که برای خود ساختهاید خارج شوید و هویت خود را با زیر سؤال بردن دنیای پیرامون خود بسازید، متوجه میشوید بسیاری از باورها و اعتقاداتی که دارید، به شما تحمیل شده است. شما هیچ وقت درباره آن باورها فکر نکردهاید، شما هیچ وقت آنها را انتخاب نکردهاید.
نتیجهگیری
همین حالا وقت بگذارید و درباره باورهای خود فکر کنید. از خودتان سؤال بپرسید. طرز فکر خودتان را بسازید و مهمتر از همه، این اعتماد به نفس را در خودتان ایجاد کنید که برمبنای آنچه فکر میکنید درست است، عمل کنید.
مهارتهای مورد نیاز برای سودآوری از بازار، برخلاف طبیعت انسانی ما هستند. وقتی از برنامههای مغز خودتان که مانع سودآوری شما هستند آگاه شوید، میتوانید در مورد احساسات خود قضاوت بهتری داشته باشید و بهتر تصمیمگیری کنید.
آیا احساسی تصمیمگیری میکنید یا منطقی؟ این سؤالی است که باید قبل از هر معامله از خودتان بپرسید. پاسخ درون خود شماست.
گردآوری و بازنویسی : آکادمی ویو
بسیار عالی خستع نباشید .
مثل همیشه عالی سلطان ❤️💯💯
درود جناب دهقان
“اعتماد به نفس”
با عنایت به بند یک، امروز معاملاتم تحت تاثیر قرار گرفت و مرا مجبور به بستن پوزیشنها با سود کم و صفر شد؛ در حالیکه قیمت طبق برنامه حرکت کرد.
سپاسگزارم بابت مقاله های برجسته ای که ارائه میدهید و امیدوارم همچنان بدرخشید.
سلام . ممنون از استاد بابت مقاله های مفید . من توی این مقاله تصویر خودم رو دیدم
بسیار عالی بود استاد.دقیقا مشکل من بود.
درود استاد بزرگوار و عزیزان حاضر در آکادمی ،
لذت بردم از این مقاله ی زیبا ، ممنون از اطلاعت مفید و آگاهی درخشانی که در اختیار ما میگذارید.
برقرار باشید 🙏
سلام استاد عزیر خیلی عالی این مطالب خیلی در زندگی ما تاثیر خوبی دارد مخصوصا در ترید تشکر
بسیار بسیار عالی
این متن داخل کتاب معامله گری با ذهن اگانه هم هست و پیشنهاد میکنم حتما مطالعه کنید
سلام خدمت استاد عزیز و همکارانشون.
مقاله عالی و کاربردی بود.سپاسگذارم
بسیار عالی ممنون از امینو عزیز
بسیار عالی و کاربردی
ممنون بابت تهیه آن
لطفا درباره اینکه چرا مهارتهای مورد نیاز برای سودآوری از بازار، برخلاف طبیعت انسانی ما هستند؛ مطلب بزارید.
مقالات واقعا عالی هستن و قسمت مقالات سایت خودش یه دوره آموزشی هست
از امینو عزیز و همه دوستان که برای ارتقا دانش و سطح آگاهی تلاش میکنند کمال تشکر را دارم
موفق تر باشین
فوق العاده بود ممنون
خیلی خیلی عالی 🔥♥️
واقعا مفید و کاربردی 👌🏻🥹
۱) لنگر انداختن
این نوع تعصب در بین انسانها بسیار متداول است. منظور از این نوع تعصب این است که انسانها معمولا به هنگام تصمیمگیری، روی اولین اطلاعاتی که بدست میآورند یا به آنها داده میشود، خیلی تکیه میکنند (لنگر میاندازند).
وقتی این اتفاق میافتد، در همان لحظه نسبت به آن آگاه باشید. وقتی این آگاهی را داشته باشیم، میتوانیم برای اطلاعات اولیه و ثانویهای که بدست میآوریم، وزن یکسانی قائل شویم. در این صورت، خیلی راحتتر میتوانیم با توجه به اطلاعاتی که در اختیار داریم، تصمیمگیری کنیم.
۲) زیانگریزی
مردم ضرر نکردن را به سود کردن ترجیح میدهند.
به همین دلیل، معاملهگران تمایل دارند معاملات منفی خود را همچنان باز نگه دارند، چون نمیخواهند درد و رنجی که با ضرر کردن همراه است را تجربه کنند. آنها امیدوار هستند که اگر اقدامی نکنند (از معامله با ضرر کوچکی خارج نشوند)، بالاخره این معاملات با سود بسته خواهند شد.
۴) تائید گرفتن
به دنبال اطلاعاتی هستیم که فکر و نظر اولیه ما را تائید کند و نسبت به سایر اطلاعات و دیدگاهها توجهی نداریم.
این نوع سوگیری و تعصب باعث میشود شخص در ذهن خود یک فیلتر ایجاد کند که وظیفه آن بیتوجهی به اطلاعات و دادههایی است که برخلاف نظر و عقیده آن شخص هستند.
۵) دنبالهرو جمع شدن
تمایل انسانها به انطباق و به جمعیت پیوستن. چون دیگران بعضی کارها را انجام میدهند، شما هم انجام دهید.
جامعه به ما یاد داده که همیشه دنبالهرو جمع باشیم و هیچوقت درباره «قوانین» سؤال نپرسیم. چنین ذهنیتی باعث میشود به مرور دیگر از هیچ چیز انتقاد نکنیم یا هیچ چیزی را زیر سؤال نبریم و در نتیجه قوه تفکر انتقادی ما ضعیف و ضعیفتر میشود.
عالی
بسیار عالی