- هوشیاری , عادت های منفی و تمرکز در معامله گری
- آستانه تحمل ذهنی شما در مورد سرمایه (موجودی حساب) و روانشناسی سرمایه
هوشیاری , عادت های منفی و تمرکز در معامله گری
بازار های مالی محل آزمایش ما هستند و معامله گری وسیله ای است که از طریق آن میتوان به نتایج کارهای خود رسید و نظم ( و یا کاستی در آن ) و همچنین تمرکزمان را مورد سنجش و بررسی قرار داد.از طریق این دو ( بازار, معامله گری ) ما فرصت خوبی برای فهمیدن عادت هایی که به صورت الگوی رفتاری در آمده اند خواهیم داشت. عادت هایی که یا باعث پیشرفت ما میشوند و یا ما را از رسیدن به اهدافمان باز میدارند و مانع سوددهی مداوم در بازار میشوند.
این فرآیند ( بررسی عادت ها ) بسیار آموزنده و مفید میباشدو در حقیقت یک تجربه ی گرانبها میباشد که به ما نشان خواهد داد آیا در مسیر درست قرار داریم یا خیر. اینکه از این اطلاعات استفاده کنیم و قدر آنها را بدانیم یا نه تنها به شخص خود ما بستگی دارد. به عنوان یک معامله گر ما به طور مستمر باید در حال جستجو و پرسیدن سوالات در لحظات مهم و سرنوشت ساز باشیم.
به عنوان مثل :
- ما چگونه در زمانی که به صورت پشت سرهم در معاملات ضرر کرده ایم از نظر ذهنی و احساسی عکس العمل نشان دادیم ؟
- همین سوال را باید در مواقعی که به صورت طولانی مدت در حال سود کردن بوده ایم از خودمان بپرسیم ؟
- چه اتفاقی می افتد وقتی برای مدت طولانی در حال ضرر کردن بوده ایم و سپس سیستم جدیدی را آزمایش کردیم و توانستیم به سود خوبی برسیم ؟
- وقتی به شما گفته میشود از معاملات خودتان ژورنالی درست کنید و آنها را ثبت کنید چه عکس العملی نشان میدهید ؟
- آیا از مدیریت سرمایه مناسب استفاده میکنید و یا خیر ! و یا بدون استفاده از محاسبات و بر اساس احساس این کار را انجام میدهید ؟
- چه اتفاقی می افتد اگر با ضرر بزرگی مواجه بشوید ؟
- از تجربه هایی که داشتیم چگونه درس میگیریم و آن ها را به کار میبندیم ؟
همه ی این سوال ها مانند چراغی روشن در مهِ سردرگمی میباشد که به ما نشان میدهد در کجای مسیر قرار گرفته ایم. این ها قسمت هایی از حلقه ی بازخورد هستند, خواه ما از ان مطلع باشیم و یا نباشیم.
یکی از واکنشهای رایج به :
۱- چرا ما برای روزی که میخواهیم معامله انجام دهیم خودمان رو از قبل آماده نمیکنیم.
۲- چرا ما پوزیشنی که همه ی قوانین سیستم معاملاتی ما را شامل میشد را نگرفتیم.
۳- چرا ما دچار ضرر و زیان بزرگ شدیم.
۴- چرا ما ژورنال معاملاتی را برای خودمان پر نمیکنیم.
۵- چرا ما از مدیریت سرمایه مناسب استفاده نمیکنیم.
واکنش به این سوال ها در غالب بهانه ظاهر میشود !
مهم نیست اگر شما واقعا علاقه مند هستید که معامله گر سودده بشوید. خواستن برای موفق شدن در معامله گری و برای پول های هنگفت درآوردن, برای اینکه از منزل کار انجام دهید, این ها فقط آرمان میباشد. اینکه چه اتفاقی می افتد هنگامی که شما در حال بهانه تراشی هستید ( مثلا برای حالات ذکر شده در بالا) این همان چیزی است که مسیر تجربه ی معامله گری شما رو مشخص میکند.به همین علت آگاهی و هوشیاری از آن لحظات که در حال بهانه تراشی هستید مهم و حیاتی میباشد. از این طریق ( هوشیاری نسبت به آنها) میتوانید بلافاصله از آن حالت خارج شوید.بهانه ها, در حقیقت عادت های منفیِ تاثیرگذاری هستند که اگر به آنها توجه نکنید و مورد بررسی قرار ندهید دوباره ظاهر میشوند و خودشان را نشان خواهند داد.
این ها ( بهانه ها) در ابتدا مانند صحبت هایی در ذهن ما ضعیف میباشند ولی اگر نسبت به آنها هوشیاری نداشته باشیم و یا در مورد آنها اقدامی انجام ندهیم, در مواقع حساس معامله گری به سراغ شما خواهند آمد.
احتمالا شما در مواقعی مشخص در طی معامله گری به خودتان جملات زیر رو گفته اید که :
- من الان نمیخواهم که ژورنال معامله گری خودم را پر کنم . من الان درگیر معامله گری هستم.
- من بعدا از مدیریت سرمایه مناسب استفاده میکنم. این فرصتی که الان در آن قرار دارم عالی هست و نیازی به این موضوع نیست.
- این موقعیت معامله با قوانین سیستم من سازگاری دارد ولی مطمئن نیستم برای گرفتن این پوزیشن, پس منتظر موقعیت بعدی هستم.
- من نیازی به آمادگی ذهنی و فیزیکی برای معامله گری ندارم. یک فنجان قهوه که بخورم آماده میشم برای معامله گری.
- مجبور نیستم که نتایج و عملکرد معامله گری خودم را بررسی کنم. موجودی حسابم به من این موضوع را نشان خواهد داد.
اینکه خودتان رو قانع کنید که بعضی کارها را انجام ندهید باعث از دست دادن موقعیت هایی خواهد شد که شما را به سمت جلو هدایت میکند و این موقعیت ها را قربانی بهانه های خود تانکرده اید. این حالت شما رو به سمت تجربه های ناموفق معامله گریسوق خواهد داد.
شاید در تصور شما نظم یک موضوع منفی باشد؛ مثلا مانند زمانی که در کلاس درس از معلمتان بیزار بودین ولی در عین حال مجبور بودین که منظم باشید. داشتن دید و نگاه منفی به منظم بودن در زندگی به مرور زمان باعث خواهد شد که انرژی و ایده های شما به این دید منفی مبدل شوند. این موضوع توانایی شما را در مواجه با مشکلات و پشت سر گذاشتن موانع در مسیر ترقی در معامله گری و همچنین در بالا رفتن از هرم معامله گری خواهد کاست,و نیزباعث مخفی ماندن بهترین ویژگی ها و توانایی های شما خواهد شد که برای رفتن به مراحل بعدی معامله گری مورد نیاز میباشد.
داشتن دید منفی و بهانه ها منجر به بوجود آمدن پرده ای از تفسیرها و توجیهات در ذهن شما خواهد شد که چرا موفق به کسب درآمد در معامله گری نشده اید.این موضوع میتواند دلیل مشابهی باشد برای اینکه چرا ژورنال معامله گری خودتان رو پر نکردید, یا چرا شک کردید در گرفتن پوزیشنی که میتوانست برای شما سودده باشه و یا اینکه چرا خودتان رابرای معامله گری آماده نکردید و یا اینکه چرا از مدیریت سرمایه مناسب استفاده نکردید. اگر به این روند (داشتن دید منفی و بهانه ها) ادامه بدهید منجر به الگوی فکری شماخواهد شدو وقتی این اتفاق افتاد خودش را مانند یک دیوار و یا مانع در سر راه موفقیت در معامله گری قرار خواهد داد و شروع میکند به زندانی کردن شما.
از خودتان سوال بپرسید که آیا حس میکنید که زمان در حال تلف شدن هست و یا فرصت های معامله گری ( آنهایی که بر اساس سیستم شما بوجود آمدند) در حال گذر از کنار شما هستند ؟ ما در مورد پوزیشن هایی که خارج از پلن معاملاتی شما هستند صحبت نمیکنیم. آنهایی مدنظر ما میباشد که بر اساس سیستم خودتان بوده اند وشما آن ها را رها کردید و اجازه داده اید که از دست بروند. اگر شما این حالت را دارید و شاهد این بوده اید که بارها این اتفاق برای شما افتاده و توسط ذهن و افکارتان موقعیت ها از دست رفته اند, پس نیاز هست که همین حالا شروع کنید به تغییر .
اگر در ضمیر ناخوداگاه خودتان حس میکنید که باید ژورنال معامله گری را پرکنید و کارایی و عملکرد معامله گری خودتان را بررسی کنید و یا از مدیریت سرمایه مناسب استفاده کنید ولی این کارها رو انجام نمیدهید. ضروری و حیاتی است که کاری انجام دهید و شروع کنید به تغییر.هرچه مدت زمان بیشتری به تعویق بیندازید. غلبه کردن بر این بهانه های مخرب سخت تر خواهد شد. این ها ( بهانه ها و عادت ها) به مرور باعث از بین رفتن تعهد اولیه شما و همچنین شور و هیجان و اشتیاق شما برای تبدیل شدن به معامله گر موفق خواهند شد و همچنین باعث کاسته شدن انرژی و توان شما در مواقع مورد نیاز میشود.به یاد داشته باشید کهچه بخواهید و چه نخواهید زمان در حال سپری شدن است وزمان اضافه ای را نمیشود با بهانه آوردن بدست آورید.
زمانی که شما برای به تعویق انداختن کارها سپری کرده اید شما را از معامله گری موفق جدا میکند. به تعویق انداختن کارها و بهانه آوردن ها تبدیل به موانعی میشوند که ما را در خودشان زندانی خواهند کرد. آهسته اهسته درها را بر روی انگیزه و هوش ذاتی شما خواهند بست.
با این حال هنوز هم ما در ضمیر ناخودآگاه خودمان میتوانیم حس کنیم که چه کارهایی برای موفق شدن در معامله گری مورد نیاز میباشد.فقط هنگامی که ما الزام و تعهد را در پیش رفتن در مسیر معامله گری در خودمان بوجود می آوریم و همزمان اقدام عملی انجام میدهیم, آنگاه میتوانیم به تمام توانایی ها و هوش ذاتی خودمان دست پیدا کنیم.
زمان آن رسیده که قربانی شدن رویا, اهداف و انگیزه ی خودمان توسط بهانه آوردن را متوقف کنیم .
اگر خودتان را در موقعیتی میبینید که برای گرفتن پوزیشنی که بر طبق سیستم معاملاتی شما میباشد شک میکنید و اقدامی نمیکنید...و یا مدیریت سرمایه نامناسبی را به کار میگیرید و یا در پرکردن ژورنال معاملاتی خودتان بهانه می آورید و یا تعداد معاملات زیادی انجام میدهید و یا نسبت به یک ضرر عکس العمل زیاد و احساسی نشان میدهید.
راه درمان در دوچیز میباشد :
۱- به کار بردن هوشیاری و آگاهی نسبت به این موضوعات.
۲- اقدام عملی انجام دادن در جهت رفع این موارد.
قصد دارم برای هر دوی این موارد مراحل لازم را شرح بدهم تا در معامله گری شما را کمک کند.
" به کار بردن آگاهی "
من در حدود بیش از ۱۱ سال است که یوگا و مدیتیشن کار میکنم. مدت زمان زیادی است که قصد دارم تمرین هایی که برای بدست آوردن تمرکز و دقت و هوشیاری در معامله گری در طی روز انجام میدهم را به اشتراک بگذارم. این ها ابزارهایی هستند که مانند سنگ های تیز کننده می باشند که لبه شمشیر را تیزتر و تیز تر میکنند و دقت ان را بالاتر میبرند. این موارد دارای ازرش بسیار بالایی در معامله گری برای من میباشند.
من قصد دارم یک تکنیک ساده را به شما آموزش بدهم که میتوانید قبل اینکه روز معامله گری خودتان را شروع کنید انجام دهید و یا در مواقع حساس و پرمخاطره در حین معامله کردن که به نظرتان میرسد ذهن شما توانایی خودش را از دست داده از این تکنیک استفاده کنید.
گاهی اوقات انرژی درقسمت فوقانی سر شما منقبض میشود. ( ذهن شما خسته میشود). بعضی مواقع که به شدت روی چیزی تمرکز میکنیم و روی ذهن خودمان فشار می آوریم ممکن است این حس را درک کرده باشید. در این مواقع قدرت هوشیاری شما کاسته شده و ساکن میماند.در این مواقع ما از هوش ذاتی خودمان دور میمانیم پس مهم است که راه درمانی برای آن پیدا کنیم.
تکنیک :
چه قبل از اینکه روز معامله گری خودتان را شروع کنید ( البته نه خیلی قبل اما بعد از حمام کردن و شاید خوردن چیزی در ابتدای روز ) و یا در وسط روز معامله گری خودتان میتوانید این تکنیک را انجام دهید.
راحت باشید و خودتان را در وضعیت راحت و ریلکس قرار بدهید و چشمانتان را به فضای روبروی خودتان متمرکز کنید. منظور اشیاء روبروی شما نیست بلکه منظور فضای روبروی خودتان هست ( میتوانید نقطه ای روی زمین یا هر چیزی که در فاصله کمتر از یک متری شما هست باشد).
از طریق بینی نفس بکشید و شروع کنید به آهسته نفس کشیدن. در حین اینکه سر خودتان را ساکن نگه داشته اید, به آرامی و با شدت کمی چشم های خود را به سمت بالا و پایین و همچنین به طرفین حرکت دهید. حرکات چشم را با آرامش و راحتی انجام بدهید و تمرکز خودتان را بر روی انجام این کار حفظ کنید.
در حدود ۳۰ ثانیه تا ۱ دقیقه این کار را انجام دهیدبدون اینکه درباره ی این موضوع فکر کنید که چرا در حال انجام این کار هستید و یا اثرات آن چه خواهد بود.سپس به آرامی ذهن و حواستان را به سمت گلوی خودتان متوجه کنید. جایی که هوشیاری شما و نفس شما با هم ادغام میشود. اینطور به نظر میرسد که گویا شما در حال نفس کشیدن از طریق گلوی خودتان هستید.
برای چند دقیقه این کار را انجام دهید تا اینکه حس کنید کمی در آن قسمت ( گلو ) آرامش و ریلکس شدن را بدست آوردید. و قتی این اتفاق افتاد,سپس تخیل کنید که این آرامش و تمرکز به سمت پایین ( قلب ) خودتان و همچنین به سمت بالا ( مغز) در حال گسترش میباشد.شما این آرامش را در این دو قسمت نیز حس خواهید کرد. سعی کنید در حین انجام این کارها نفس کشیدن خودتان را به آرامی و به طور پیوسته حفظ کنید.
در نهایت وقتی در این مناطق احساس آرامش بیشتری کردید. سعی کنید که هوشیاری و تمرکز خودتان را از قلب خودتان به سمت پایین ( شکم ) متمایل کنید. و همچنین سعی کنید قسمتی از هوشیاری خودتان را از قلب و مغز خودتان متوجه فاصله ی بین دو چشم خودتان کنید.
با ملایمت و آرامش همه ی این کار ها را انجام دهید و سعی کنید نفس کشیدن را در تمام طول این مدت با آرامش از بینی انجام دهید.نگران این موضوع نباشید که آیا در حال درست انجام دادن این کار هستید یا خیر و ذهنتان را درگیر این موضوع نکنید.شما میتونید این کار را در حدود ۵ تا ۱۰ دقیقه درروز انجام دهید. چه قبل از شروع روز معامله گری خودتان و یا در مواقعی که حس میکنید ذهن شما دیگر یاری دهنده نیست.
این تکنیک چه چیزهایی را برای شما به ارمغان می آورد ؟
بیشتر از هر چیزی معامله گری توسط ذهن و فکر ما انجام میشود و در طول تحلیل ها و فکرهایی که انجام میدهیم ممکن است خیلی راحت این اتفاق بیفتد که انرژی جمع شده و یا منقبض گردد ( انرژی کاسته شود و کارایی ذهن ما پایین بیاید ).
انجام دادن این تمرین و آرامش دادن به تنفس کمک میکند تا ذهن شما آرامتر شود و امواج مغزی شما را به سوی وضعیت آرامتر سوق پیدا کند. این عمل باعث باز شدن درهای هوشیاری به سمت افکار ما خواهد شد. این جا خواهد بود که ما متوجه احساس ها و فکرها و بهانه هایی که باعث بوجود آمدن شک در ما شده اند خواهیم شد. آن هایی که باعث شده بودند ما ژورنال معامله گری خودمان را پر نکنیم. همچنین انجام این تکنیک باعث خواهد شد ما متوجه این موضوع شویم که چه کارهایی به ما برای حرکت به سمت جلو و پیشرفت کردن کمک خواهد کرد.
علت اینکه ما هوشیاری و تمرکز خودمان را به سمت گلو متمایل میکنیم این است که این منطقه دروازه ای بین مغز و قلب ما میباشد. این کار کمک خواهد کرد که تعادلی در انرژی بین این دو قسمت برقرار کنیم که باعث میشود هدف ها, نیت ها و رویاهایی که داریم در غالب اعمال ظهور پیدا کنند و بتوانیم به صورت عملی آنها را انجام دهیم.این اتفاق باعث اتصال و برقرای رابطه بین هوش و استعداد و نیت ما میشود که از ورود بهانه ها و شک ها جلوگیری میکند.
با ادامه دادن این عمل به سمت شکم (معده) به ما امکان اتصال به بینش و درک درونی خودمان رامیدهد. ( شاید این اصطلاح را شنیده باشید که من در دلم حس کردم که !). این کار به ما کمک خواهد کرد که موقعیت هایی که ما معمولا در حین مطالعه و بررسی چارت از دست میدهیم را شناسایی کنیم.
و در نهایت با گسترش این تمرین به فاصله ی بین دو چشم , ما تمرکز خود را بیشتر کرده و هوشیاری و آگاهی بیشتری را به معامله گری خود اضافه میکنیم. این کار به مادرک بهتری میدهد که چه اتفاقی در حال رخ دادن در چارت میباشد, زمانی که پرایس اکشن را بررسی میکنیم.
این امکان را به ما میدهد که نه تنها تشخیص دهیم چه اتفاقی در حال رخ دادن است ( مثلا چه پترنی در حال تشکیل شدن است) بلکه کمک میکند به فهمیدن اینکه چه چیزی در پشت این سیگنال و پترن قرار دارد که باعث بوجود آمدن آن شده است.همچنین این امکان را به ما میدهد که بدون تعصب و جهت گیری خاصی پرایس اکشن را مورد بررسی قرار داده و دید شفاف و خوبی داشته باشیم و موقعیت ها را شناسایی کرده و معاملات خوبی را انجام دهیم.
منبع
۲ndskiesforex سایت
آستانه تحمل ذهنی شما در مورد سرمایه (موجودی حساب) و روانشناسی سرمایه
یک داستان کوتاه
ما در بروکری که مشغول به معامله گری بودیم, یک معامله گر داشتیم (او را جمیز صدا میزنیم) که برای چندین سال با موجودی حساب ۳۰۰۰ دلار ترید میکرد.او همیشه و به طور پیوسته موفق میشدکه موجودی حساب خودش را در طی چند ماه از ۳۰۰۰ دلار به ۱۰۰۰۰ دلار برساند. وقتی موجودی حسابش به ۱۰۰۰۰ دلار میرسید, ۷۰۰۰ دلار آن را برداشت میکرد و دوباره با ۳۰۰۰ دلار باقیمانده شروع به معامله گری میکرد و این کار را به صورت پیوسته تکرار میکرد.
نهایتا ما متوجه این توانایی جیمز شدیم و کسانی که مسئول معاملات بودند,هیستوری اکانت او رامورد بررسی قرار دادند. حساب جیمز نمودار قابل توجهی داشت, تریدهای او ریسک به ریوارد خوبی داشت, دقت مداوم و مستمری داشت و افت سرمایه کمی داشت و میشد گفت اکثر موارد مهم در مورد معاملات او در وضعیت خوبی قرار داشت.
با توجه به دانسته ها ی بالا شرکت تصمیم گرفت که اکانتی با مبلغ ۱۰۰,۰۰۰ دلار را برای ترید در اختیار او قرار دهد.
چه اتفاقی افتاد ؟
جیمز شروع به از دست دادن سرمایه کرد و همینطور بدتر و بدتر میشد.او تقریبا از هر ۳ معامله ۲ تای آنها را از دست داد و هیچگاه نتونست موفقیتی که در طول این چند سال تکرار میکرد را کسب کند و پشت سر هم اشتباهات تکرار میشدند.
جمیز منظم نبود و مدیریت سرمایه را دنبال نمیکرد و همچنین قادر نبود از پلن معاملاتی خودش پیروی کند.
همه متعجب شده بودند ! آیا مگر این همان مارکت نیست ؟! آیا سیستم معامله گری جیمز هست که با شرایط فعلی بازار سازگار نیست؟! چه دلیلی داشت؟ نکند حساب معامله گریبرای خود جیمز نبوده ؟! همه ی این سوال ها در ذهنشان بوجود آمده بود ولی همگی یک موضوع مهم رو فراموش کرده بودند !
جیمز از مقدار آستانه تحمل ذهنی اش درمورد میزان سرمایه گذر کرده بود.
مقدار آستانه تحمل ذهنی در مورد سرمایه چیست ؟
جیمزبرای مدت طولانی عادت کرده بود به معامله کردن با فلان مقدار از دلار در بازار,این جا بود که ذهن و روانشناسی او با آن مقدار (۳۰۰۰ دلار) راحتتر بود و یا به عبارتی به این مقدار از سرمایه عادت کرده بود.
وقتی جیمز با ۳۰۰۰ دلار معامله میکرد, بزرگترین ریسکی که انجام میداد در حدود ۵۰۰ دلار بود. حد ضرر او ۵۰۰ دلار بود و این مقدار ضرر برای او مسئله خاصی نبود و او را دچار چالش نمیکرد. او هر ماه مقدار مشخصی درآمد کسب میکرد و ۵۰۰ دلار آنقدر نبود که از نظر روانی و ذهنی او را دچار مشکل کند, بنابراین این مقدار حتی روی معاملات او و تصمیم گیری های او در معامله تاثیر نمیذاشت.
اما وقتی که با ۱۰۰,۰۰۰ دلار معامله میکرد, میانگین حد ضرر او در حدود ۳۰۰۰ دلار بود. این مقدار حد ضرر, ۶ برابر مقداری بود که او قبلا استفاده میکرد و به آن عادت کرده بود و به این علت ذهن او دیگر نمیتوانست این مقدار را هضم کند.
درنتیجه وقتی معامله میکرد و خلاف انتظار او پیش میرفت و در حدود ۱۰۰۰ دلار در ضرر میرفت, این مقدار دلار, ذهن و فکر او در مورد پول را به مخاطره میانداخت و تحت تاثیر قرار میداد و مانند آبشار نیاگارا, سیلی از احساسات سرازیر میشد که تصمیم گیری او را تحت تاثیر خودش قرار میداد.وقتی احساسات بر او غالب میشد, دلایل و منطق از بین میرفت و در نتیجه تصمیم های خوب و تریدهای خوب و سود ده هم از بین میرفتند.
این مقدار پول بیشتر از میزانی بود که جیمز عادت به معامله کردن داشت و بیشتر از مقدار آستانه ای تحمل ذهنی او بود که به آن عادت داشت.
این موضوع را متوجه شده باشید یا خیر, ولی هر فردی یک میزان آستانه ی تحمل ذهنی سرمایه (موجودی حساب) دارد. برای بعضی ها بیشتر و برای بعضی ها کمتر میباشد. این موضوع در واقع میتواند از دو مورد زیرنشات بگیرد:
- وضعیت مالی حال حاضر شما
- عقاید و افکار و ذهن شما در مورد پول
این موضوع همیشه برایم جالب بوده است که افراد چه میزان وقت صرف پیدا کردن سیستم معاملاتی میکنند, یا برای پیدا کردن هالی گریل, یا برای پیدا کردن رمز و راز معامله گری وقت خودشان را صرف میکنند. در حقیقت این افراد به صورت تک بعدی با فرآیند معامله گری برخورد میکنند که صحیح نیست.چیزی که آن ها موفق به پیدا کردن نمیشوند این موضوع است که دشمن اصلی در معامله گری! ( در مارکت یا در گردانندگان مارکت و یا چیزی خارج از شما نیست ) بلکه خود شما هستید !!!
معامله گری در اصل تلاش فرد در مبارزه با احساسات میباشد. همچنین مبارزه با روانشناسی پول و آن قسمتی از مغز و ذهن که حرکت شما در مسیر موفقیت معامله گری را تضعیف میکند. آیا فکر میکنید که ذهن شما آنقدر خوب تربیت شده است که وقتی در حال معامله گری هستید میتوانید به این موضوع فکر نکنید که چه مقدار پول بدست خواهید آورد, چه مقدار قبض و قسط باید پرداخت کنید, چه چیزهایی دوست دارید که بخرید, چه ماشینی دوست دارید که داشته باشید, چه مقدار موجودی شما کم هست و یا کلا مسائلی در مورد وضعیت جاری خودتان که به پول مرتبط میشود. آیا واقعا این مسائل بر روی تصمیم گیری های شما در معامله گری تاثیر نمیگذارند؟!
اکثر افرادی که این مسیر را شروع کردهو قصد دارند که معامله گر موفق بشوند به یک موضوع هیچوقت توجه نکرده اند:
این مطلب است که بزرگترین مانع درمعامله گری , ذهن شما و خود شما هستید.
از خودتان بپرسید آیا اتفاق های زیر برای شما نیز آشنا هستند یا خیر :
۱- آیا تا به حال بیش از حد معامله کرده اید و از پلن معاملاتی خودتان خارج شده اید ؟
۲- مدت زمان زیادی موفقیت و کسب سود داشتین ولی همه را با یک یا چند ترید ناموفق از دست داده باشین ؟
۳- بیش از حد اعتماد به نفس در معامله کردن داشته اید و تا موقعی که با ضرر بزرگ مواجه نشدید, متوجه این موضوع نشده باشید ؟
۴- تا حالا به خودتان گفته باشید که : به نظر میرسه من نمیتوانم معامله موفق داشته باشم و هر کاری میکنم اشتباه هست ؟
۵- من میتوانم در دمو کسب درآمد کنم ولی وقتی در حساب ریل میخواهم ترید کنم موفق نیستم ؟
۶- یا اینکه به خودتان گفته باشید : تنها چیزی که من میخواهم یک سیستم با دقت بالا است و بعد از آن دیگر من یک معامله گر موفق خواهم بود ؟
آیا اینها ( موارد بالا ) در نظر شما آشنا میرسند ؟
اگر جواب بلی هست, نگران نباشید, شما تنها نیستید ... ۹ نفر از ۱۰ نفر معامله گر, با این مسائل درگیر هستند.
چیزی که در تمام این موقعیت ها مشترک و تعیین کننده است: شما و ذهن شما میباشد.
بله این واقعیت دارد, در تمام این موارد این شما و ذهن شما است که به عنوان عامل اصلی نقش ایفا میکنه.
اینطور به نظر میرسد که ذهن شما و باور هایشما در مورد پول بیشتر با شکست خوردن (یا موفق شدن) مرتبط هست تا سایر موارد.
بله , سیستم معاملاتی شما مهم است و در آن شکی نیست ولی ذهن شما, احساسات شما, عقیده و باورهای شما و روانشناسی شما در مورد پول بیشتر شما رو تحت تاثیر قرار خواهد داد و مانع شما خواهد شد .
چیزی دیگری غیر از همین موارد نبود که جیمز را درگیر کرده بود و او را دچار مشکل کرد.او ۳ سال مداوم توانسته بود با بالانس ۳۰۰۰ دلار موفقیت کسب کند ولی نتوانست که همان سیستم و نظم را موقعی که موجودی حسابش افزایش پیدا کرد حفظ کند.چه اتفاقی افتاد وقتی جیمز به کار کردن با بالانس ۳۰۰۰ دلار برگشت وقتی اکانت ۱۰۰,۰۰۰ دلاری رو خراب کرده بود؟ او دوباره با کار کردن با حساب سابق موفق بود و توانست موفقیت خودش را تکرار کند.
مارکت مانند آینه هست و حالاتی را نشان میدهد که ذهن شما در شرایط مشخص به خودش میگیرد.مارکت کسی را مجبور به گرفتن پوزیشن و یا تصمیم گیری نمیکند بلکه خود افراد این کار راانجام میدهند. این از عدم توانایی آنها میباشد که نمیتوانند تشخیص بدهند که از لحاظ روانی و ذهنی چیزی درذهنشان فعال شده و منجر به این قضیه شده.
معامله گر بودن یعنی خودتان را در معرض این آینه نگه داشتن و لازمه این کار شناخت خودتان است. مخصوصا شناخت درباره ی دو مورد که بسیار تاثیر گذار و مهم هستند.
این دو مورد شامل تمام باورها و عقاید شما در مورد ۱٫ موفقیت ۲ .پول میباشد.
یکی از مهمترین کارهایی که یک معامله گر در کنار شناخت بازار و سیستم معاملاتی و مدیریت سرمایه, میتواند انجام دهد این است که نسبت به ضمیر ناخودآگاه خودش و باور های خودش در مورد موفقیت و پول, شناخت پیدا کند و آن ها را بشناسد.
این یکی از مهمترین کارهایی است که یک معامله گر میتواند در کنار شناخت بازار انجام بدهد و آن شناخت خودش است.معامله گری به معنای شما در مقابله با بازار و یا طراحان بازار نیست, بلکه به منزله ی روبرو شدن با خودتان است !
مثل ماهی سالمونی است که بر خلاف جریان آب (احساسات و روانشناسی شما) شنا میکند. فقط شما هستید که میتوانید بر آن غلبه کنید.
خوشبختانه کارهای زیادی وجود دارند که میتوانید برای ساختن باور های سالم در مورد پول, فراوانی و موفقیت انجام بدهید. توسط فراگیری این روش ها, یاد خواهید گرفت که به جای استفاده از احساسات و تصمیم های غیر منطقی که منجر به شکست های بزرگ خواهد شد, تصمیم های هوشمندانه تری در هنگام معامله گری بگیرید.
گرداوری و ترجمه: آکادمی ویو
۲ndskiesforex