حالت شب

اصول تمرین کردن و کسب یک مهارت جدید

by روانشناسی بورس و بازار فارکس, مقالات امینو in 2024-03-06
حالت شب

اصول تمرین کردن و کسب یک مهارت جدید

 

مقدمه:

 


معامله‌گری مهارتی است که با هر مهارت دیگری متفاوت است. برای کسب این مهارت، باید سیستم باورهای خود را تغییر دهید.

اما جدا از این موضوع، معامله‌گری چیزی بیشتر از هر مهارت عملی دیگر هم نیست.

هدف هر فردی که یک کار تخصصی انجام می‌دهد، مثل ورزشکارها، نوازنده‌ها، شطرنج‌بازها، معامله‌گران و …، این است که به مرحله‌ای برسد که آن کاری که در ابتدا با تلاش و زحمت انجام می‌داد را بتواند بطور خودکار و بدون هیچ تلاشی انجام دهد.

این دقیقا زمانی است که آن فرد با مهارتی که بدست آورده «یکی» می‌شود و دیگر نیازی ندارد که به آنچه انجام می‌دهد فکر کند. به عبارتی دیگر، آن کار را بطور طبیعی و خودکار انجام می‌دهد.

برای اینکه در کاری متخصص شوید، باید خیلی زیاد روی آن تمرین کنید. کلا راز رسیدن به حداکثر مهارت در هر کاری، همین است. اما در عین حال، اینکه فقط بطور دائم و مکرر یک مهارت را تمرین کنید هم کافی نیست. تمرین کردن باید هر بار با سرعت و دقت بیشتری همراه باشد.

چهار روش متفاوت برای تمرین کردن وجود دارد. این چهار روش در واقع چهار قانون کسب مهارت و تخصص در هر زمینه‌ای هستند و عبارتند از:

  • تمرین کردن (کمیّت)
  • تمرین کردن با ذهن‌آگاهی (mindfulness) و تمرکز (کیفیت)
  • تمرین کردن به روش‌های مختلف
  • تمرین کردن در شرایط دشوار

حالا اجازه دهید یک نوازنده پیانو را مثال بزنم.

یک نوازنده پیانو برای اینکه حرفه‌ای شود، باید ساعت‌های بسیار زیادی تمرین کند. معمولا می‌گویند برای اینکه در هر کاری کاملا مسلط شوید، باید ۱۰ هزار ساعت آن را تمرین کنید (کمیت)

حالا … همه ما شنیده‌ایم که «کار نیکو کردن از پر کردن است»، که یعنی برای رسیدن به تسلط و سطوح عالی در هر کاری، باید خیلی زیاد انجام آن کار را تکرار کنیم. اما واقعا خیلی هم اینطور نیست. بهتر است بگوییم «برای اینکه در هر کاری به تسلط کامل برسیم، باید آن کار را خیلی عالی و فوق‌العاده تمرین و تکرار کنیم».

منظور از تکرار عالی، یعنی مدت‌زمانی که برای تمرین یک کار صرف می‌کنید، صرفا طولانی نباشد، بلکه کیفیت بالایی هم داشته باشد.

نوازنده پیانو نه تنها باید ۱۰ هزار ساعت تمرین کند، بلکه باید در طول آن ۱۰ هزار ساعت، با ذهن‌آگاهی و تمرکز کامل تمرینات خود را انجام دهد. این می‌شود یک تمرین با کیفیت!

ذهن‌آگاهی (mindfulness) فقط درباره مدیتیشن و مراقبه نیست. ذهن‌آگاهی یک حالت ذهنی است که در آن نسبت به موضوعی، کاملا خودآگاه هستیم. این حالت ذهنی به شما امکان می‌دهد در لحظه زندگی کنید و کاری که مشغول آن هستید را به بهترین نحو انجام دهید.

تمام روح و جسم نوازنده پیانو باید تمام و کمال در نواختن پیانو باشد و نه هیچ چیز دیگری.

اگر او با حواس‌پرتی و ذهنی آشفته تمرین کند، احتمالا فقط زمان خودش را تلف می‌کند.

راه سومی که یک نوازنده پیانو را به یک متخصص تبدیل می‌کند، نه فقط زیاد تمرین کردن، نه تنها با کیفیت تمرین کردن، بلکه این است که هر بار یک آهنگ یکسان را به روش‌های متفاوتی تمرین کند.

اگر نوازنده پیانو می‌خواهد روی یک آهنگ کار کند، باید مثلا نوت موسیقی را به روش‌های مختلفی بنوازد. به عنوان مثال:

کل یک آهنگ را به قسمت‌های مختلف تقسیم می‌کند. هر کدام از این قسمت‌ها، میان‌پرده‌های متفاوتی دارند که او هر یک را مجزا می‌کند و سپس هر میان‌پرده را به دفعات زیادی می‌نوازد. مثلا یکی را آرام می‌زند، یکی را سریع‌تر. بعد نوت‌های هر میان‌پرده را دوباره تقسیم‌بندی می‌کند تا روی اجزاء کوچکتر هم کار کند. سپس دوباره این تقسیم‌بندی‌ها را کنار می‌گذارد و کل آهنگ را در نظر می‌گیرد و میان‌پرده‌های مختلف را به جای هم می‌نوازد. حتی برای جا افتادن بیشتر، می‌تواند اول قسمت سمت چپ آهنگ و بعد قسمت سمت راست آهنگ را بزند. و در آخر، کل آهنگ را از اول تا آخر با هر دو دست می‌نوازد.

نواختن یک نوت موسیقی به روش‌های مختلف، باعث می‌شود نوازنده مجموعه‌ای از اطلاعات را به روش‌های متفاوت پردازش کند و این کار فرایند یادگیری را آسان می‌کند.

قانون چهارم متخصص شدن در یک کار، این است که شرایط دشواری ایجاد کنید.

پیانیست‌ها معمولا برای تمرین کردن، آهنگ‌های خود را خیلی خیلی سریع می‌نوازند. به همین خاطر وقتی زمان اجرا می‌رسد، بدون هیچ تلاش و زحمتی این کار را انجام می‌دهند.

یعنی عمداً شرایط تمرین‌های خود را سخت و دشوار می‌کنند که در شرایط عادی بتوانند به راحتی اجرا کنند.

در مورد تمرکز هم همین است. مثلا اگر یک صدای مزاحم در حین تمرین کردن پخش شود، باید خودشان را مجبور کنند که فقط روی موسیقی و کار خود تمرکز کنند و حواسشان به آن صدا یا هر عامل مزاحم دیگری پرت نشود. مثل اینکه سعی دارند یک حباب فرضی دور خود ایجاد کنند تا آن‌ها را از دنیای بیرون جدا کند و در نتیجه بتوانند فقط روی کار خودشان تمرکز کنند.

این کار خیلی مشکل است، اما اگر بتوانند با وجود تمام سروصداهای مزاحم، موسیقی خود را بنوازند، در این صورت وقتی زمان اجرا برای یک جمعیت زیاد فرا می‌رسد، که در آن سالن هیچ صدای مزاحمی وجود ندارد، خیلی راحت و آسوده می‌توانند هنر و مهارت خود را به نمایش بگذارند.

 

حالا اجازه دهید به این ۴ قانون کسب مهارت و تخصص، در زمینه معامله‌گری بپردازیم.

قانون ۱۰ هزار ساعت تمرین، در مورد معامله‌گری هم وجود دارد.

یعنی معامله‌گران برای اینکه به تسلط برسند، باید الگوهای مختلف و اجرا شدن استراتژی خود را به دفعات زیادی مشاهده کنند.

تنها تفاوت اینجاست که ما معامله‌گران، تکرار کار خودمان را کنترل نمی‌کنیم. این بازار است که اطلاعات قیمت را به ما می‌دهد و ما نمی‌توانیم حرکات آن را سریع‌تر کنیم. بنابراین باید صبور و بردبار باشیم و اجازه دهیم این ۱۰ هزار ساعت تکمیل شود و در طول این مدت، فرصت‌های معاملاتی که با استراتژی معاملاتی ما مطابقت دارند را بگیریم.

به همین دلیل است که بررسی گذشته بازار (backtesting)، در معامله‌گری بسیار مهم است. این کار باعث می‌شود بتوانید آن ۱۰ هزار ساعت تمرین را خیلی سریع‌تر تکمیل کنید. وقتی استراتژی خود را در گذشته بازار بررسی می‌کنید، کنترل تکرار به دست خود شماست، چون می‌توانید با سرعت دلخواه خودتان از کندل‌ها عبور کنید.

حالا بپردازیم به قانون دوم.

معامله‌گران فقط نباید به کمیت فکر کنند، بلکه باید روی کیفیت اجرای معاملات هم کار کنند.

وقتی در حال معامله کردن هستید، باید با ذهنی آرام و متمرکز این کار را انجام دهید. حواستان به همه چیز باشد. منظورم این نیست که به آینده یا پیش‌بینی کردن قیمت فکر کنید، بلکه کاملا روی اتفاقات حال حاضر تمرکز داشته باشید. در عین حال، به این فکر کنید که آیا با اطلاعاتی که فعلا بازار در اختیار شما گذاشته، می‌‌توانید از استراتژی خود استفاده کنید.

اگر به قانون اول تمرین کردن احترام گذاشته باشید، به احتمال قوی نباید در زمانی که شرایط برقرار است، مشکلی در ورود به معامله داشته باشید یا اگر شرایط مناسبی وجود ندارد، باید بتوانید روی خودتان کنترل داشته باشید و کاری انجام ندهید.

تمام این فعالیت‌ها از قبیل انجام معاملات، بررسی گذشته بازار (backtesting)، تحلیل معاملات و جمع‌آوری اطلاعات باید با ذهن‌آگاهی کامل انجام شوند.

قانون سوم را چگونه اجرا کنیم؟

«تمرین کردن یک آهنگ یکسان به روش‌های مختلف»، چیزی است که در معامله‌گری نیازی نیست برای آن کار خاصی انجام دهید. منظورم این است که بازار همواره در حال تغییر کردن است و شرایطی که شما در آن استراتژی خود را امتحان می‌کنید، اساساً هیچ‌وقت یکسان نیست.

به همین دلیل ممکن است مسیر یادگیری مهارت معامله‌گری خیلی سخت باشد. چون فرد معامله‌گر هیچ کنترلی روی شرایطی که در آن استراتژی خود را اجرا می‌کند، ندارد.

هر چه بیشتر روی استراتژی خود تمرین کنید، می‌توانید مهارت‌های ناخودآگاه تشخیص حرکت قیمت را در خودتان قوی‌تر کنید. این مهارت‌ها باعث می‌شوند بتوانید خیلی سریع فرصت‌های منطبق با استراتژی خود را شناسایی کنید و در نتیجه، خیلی سریع برای آن‌ها تصمیم بگیرید و اقدام کنید.

 

اما قانون چهارم …

چگونه می‌توانیم «تمرین کردن موسیقی در شرایط دشوار» را در زمینه معامله‌گری پیاده کنیم؟

همانطور که شطرنج‌بازها با چشم‌های بسته تمرین می‌کنند، شما هم می‌توانید شرایط سختی را برای تمرین روی استراتژی خود ایجاد کنید. ولی چگونه؟

این یک بازی ذهنی است که می‌توانید در هنگام معامله کردن آن را انجام دهید:

خود را در یک وضعیت بد و سخت معامله گری تصور کنید، بدترین سناریوی ممکن را انتخاب کنید. مثلا قیمت در خلاف جهت معامله شما حرکت می‌کند و شما هم حد ضرر معامله را بیشتر می‌کنید. قیمت باز هم بیشتر در خلاف جهت معامله شما پیش می‌رود و شما باز هم حد ضرر معامله را بیشتر می‌کنید، تا حدی که دیگر تحمل آن ندارید. قیمت دوباره بیشتر و بیشتر در خلاف جهت معامله شما حرکت می‌کند و ضررهای شما هم بزرگتر و بزرگتر می‌شود. در این لحظات احساسات شما به شدت اوج می‌گیرند. چیزی از درون به شما می‌گوید که قیمت الان دیگر برمی‌گردد، به همین خاطر کلا حد ضرر معامله را حذف می‌کنید … تا اینکه دیگر خیلی دیر می‌شود، چون شما حالا دیگر حساب معاملاتی خود را کال کرده‌اید.

سناریوی وحشتناکی است، نه ؟

اگر بتوانید قبل از ورود به یک معامله، برای دو دقیقه چشم‌های خود را ببندید و این سناریو را تصور کنید، وقتی دوباره چشم‌های خود را باز کنید، با شرایطی به مراتب کنترل‌شدنی‌تر مواجه می‌شوید سپس مغز شما بطور خودکار احساس آرامش بیشتری می‌کند و احساسات شما فروکش می‌کند.

انجام این تمرین خیلی سخت است و باید خیلی تلاش کنید.

مدیریت احساسات، بزرگترین مانع شما برای رسیدن به موفقیت در معامله‌گری است.

 

نتیجه‌گیری

برای اینکه در زمینه معامله‌گری حرفه‌ای شوید، باید از ۴ قانون تمرین کردن پیروی کنید:

  • تمرین کردن (کمیت)
  • تمرین کردن با ذهن‌آگاهی (mindful) و تمرکز (کیفیت)
  • تمرین کردن به روش‌های مختلف
  • تمرین کردن در شرایط دشوار

کنترل احساسات همیشه سخت‌ترین قسمت این کار است، اما درست مثل هر مهارت دیگری، باید یاد بگیرید که چگونه با احساسات خودتان به بهترین نحو کنار بیایید تا در اجرای استراتژی خود در بازار، متخصص و حرفه‌ای شوید.

 

گردآوری و بازنویسی : آکادمی ویو

4.1/5 - (66 امتیاز)
16 Comments
  1. دوست دارم استاد ، مرسی که چراغ راه هستین (بی تعارف)

  2. سلام وقت بخیر بسیار عالی بود سپاس از استاد عزیز و بزرگوار پاینده باشید

  3. ر خیلی دیر می‌شود، چون شما حالا دیگر حساب معاملاتی خود را کال کرده‌اید.

    سناریوی وحشتناکی است، نه ؟ من در این قسمت دست از خواندن مقاله کشیدم و حدود یک دقیقه با دست و صورتم کار کردم .

  4. فوق العاده مفید و کاربردی
    …. و کنترل احساسات وخودآگاهی
    ممنون هستید استاد امینوی عزیز

  5. درود استاد خوش قلب

    “مدیریت احساسات، بزرگترین مانع شما برای رسیدن به موفقیت در معامله‌گری است.”

    همچنین است که؛
    مدیریت احساس، میتواند بزرگترین عامل رشد، برای رسیدن به موفقیت در معامله گری باشد.

  6. خیلی عالی بود استاد

  7. رمضلن منصوری 2024-03-07 at 22:53 پاسخ

    باسلام ودرود فراوان مقاله ی شما کاملا علمی وکاربردی است وحسن نوشته های شما درهمین است من انگاه که به مقالات شما میرسم انرزی کاهش یافته ی خودم راباز می یابم وبرای لحظاتی به خودم میگویم من باید باز هم تمرین کنم وبه اهمیت کمیت تمرین در معامله گری میرسم وبر ناامیدی ویاس خودم غلبه میکنم یابه خودم میگویم احتمالا کیفیت کار ایراد دارد یا چون در شرایط سخت قرار نداشته ا م ودراین زمینه تجربه ندارم پس هنوز خامم وباید سختیهای زیادی بکشم تا یک تریدر خوب شوم ویاینکه باراهنماییها ی شما روش کاررا عوض میکنم ودر نهایت یکیاز این راهکارها یاهمهی این راهها یکی کارگر می افتد ومن در نهایت موفق میشوم من درسهاو اموزشهای شما را با وسواس وعلاقه ی فراوان پیگیری میکنم واطمینان راسخ دارم که به کمک شما درنهایت یک تریدر موفق خواهم شد

  8. بینظیررر

  9. ممنون استاد بسیار عالی بود

  10. سلام خط اخر قانون چهارم به نظرم باید این باشه .”عدم “مدیریت احساسات، بزرگترین مانع شما برای رسیدن به موفقیت در معامله‌گری است.

  11. “قبل از ورود به یک معامله، برای دو دقیقه چشم‌های خود را ببندید و این سناریو را تصور کنید”
    بسیار کاربردی بود
    ممنون از مقاله خوبتون.

  12. برای چهارمین قانون میشه تایم هایی که عصبانی هستیم ،،ناراحتی یا درگیری فکری داریم بیایم تمرین کنیم؟

  13. ممنون استاد
    مقاله ی بسیار جالب و مفیدی بود

  14. سلام .مواردمفید وبینظیری بود.فقط جسارتا درمورد جمله ی آخر یه کلمه ((عدم)) جاافتاده.وگرنه مدیریت احساسات به نفسه نتیجه ی عالی داره.عدم مدیریت احساسات درتمام زمینه ها فاجعه بار ست.(بازهم بابت مطالب عالی وآموزنده تون سپاسگزارم))

  15. مقاله بسیار عالی هست .
    همیشه پای زمان یا همون صبر و روانشناسی در میونه
    اصول که همیشه وجود دارن و مدام تکرار میشن
    مهارت عین عقربه های ساعت هستن که مدام دارن حرکت میکنن . اول تمرین یا کار مثه عقربه کوچیکه ساعت شمار حرکت میکنه . بعد که کمی مهارت پیدا کردیم مثه عقربه دقیقه شمار که کمی سریعتر کار میکنه عمل میکنیم و در آخر مثه عقربه ثانیه شمار با سرعت و البته الان دیگه با مهارت کار میکنیم

Leave a Reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    Cart